gatre*barana

 
připojena: 20.10.2011
بی همگان به سر شود ، بی تو به سر نمی شود ** داغ تو دارد این دلم ، جای دگر نمی شود
Body167více
Další úroveň: 
Bodů zapotřebí: 33
Poslední hra

نغمه های شبانه

 

 

نغمه های شبانه

 

 

 

نیمه شبها به دلم شور و نوا می آید

 

در دلم باز نوایی به صدا می آید

 

*

 

باز یارب شده دریای دلم طوفانی

 

باز از نغمه دل بانگ عزا می آید

 

*

 

تا که شبها دل دیوانه پریشان گردد

 

بر لبم شعر و غزل جای دعا می آید

 

*

 

اشک از چشم و غزل در دل من میجوشد

 

اشک و شعرم همه بی چون و چرا می آید

 

*

 

حیرتا , دل تو مگر چشمه حیوان گشتی

 

کز دو چشمم همه دم آب بقا می آید

 

*

 

ترس بشکستن دل رفته دگر از یادم

 

بسکه در سینه من زلزله ها می آید

 

*

 

گر چه در پای تو سرها شده ای عشق فدا

 

این نه راهیست که هر بی سر و پا می آید

 

*

 

مرد خواهد که زند گامِ خلیل الهی

 

ور نه بر گام هوس ساده خطا می آید

 

*

 

صبر ایوب بوَد مونس عاشق , آری

 

مرد این راه به گرداب بلا می آید

 

*

 

همچو یعقوب بباید که بجویی ز نسیم

 

بوی پیراهن یوسف ز کجا می آید

 

*

 

یا که چون شمع بسوزی و ببینی که سحر

 

از تو خاکستر و دودی به هوا می آید

 

*

 

زانکه میثاق الستم می و معشوق بوَد

 

شور شوریده سران بر دل ما می آید

 

*

 

از تو ای عشق چنان سوخته زرین که دگر

 

مرگ در دیده او مرغ هما می آید

 

*

*

*

*

 

باز انگار کسی در دل من میگوید

 

کز دعاهای سحر عطر شفا می آید .

 

 

 

( آرش زرین )